به مژگان سیه کردی حافظ کِلک


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم . استاد شجریان دیدئو dideo

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم / غزل حافظ /شعر فارسی /شعر عاشقانه YouTube

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینمالا ای همنشین دل که یارانت برفت از.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؛ حافظ Teddy, Teddy bear, Animals

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


به مژگان سیه کردی حافظ کِلک

دانلود آهنگ جدید محمدرضا شجریان به نام «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» هم اینک شما کاربران و همراهان گرامی را به دانلود آهنگ فوق العاده زیبا و دلنشین به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم با صدای محمدرضا شجریان به همراه تکست (متن ترانه) و کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ در موزیکدل♥ دعوت میکنیم.


شعر به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم از حافظ دکتر یوسف شکیبان

غزل 354 حافظ با مصرع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خطاب به معشوق می‌گوید تو با مژه‌های سیاه همانند تیر دین و ایمان مرا نابود کرده‌ای؛ پیش بیا تا بیماری چشمان خمار تو را درمان کنم. گرچه یاران را از خاطر برده‌ای، من یک لحظه تو را از فراموش نمی‌کنم.


دانلود آهنگ جدید محمود شیری به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزل ۳۵۴- به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ - ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Farsi calligraphy art, Persian calligraphy, Farsi

به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزل شماره ۳۵۴ حافظ: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بروزرسانی: ۱۵ آذر ۱۴۰۲ | زمان مطالعه: 4 دقیقه غزل شماره ۳۵۴ حافظ بیانگر شرح اشتیاق به دیدار و ملاقات دوست و مربوط به دوره جوانی حافظ و زمان سلطنت شاه ابواسحاق است.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم ، بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

Original: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد


Stream shajarian. be mozhghane siah kardi شجریان. به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم by A

کنسرت یادایام - آواز محمدرضا شجریانhttp://www.shajarian.net/2006/12/blog-post_22.html


حاج محمود کریمی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان ِ سیه کردی هزاران رخنه در دینم، بیا کز چشم ِ بیمارت هزاران درد برچینم، الا ای همنشین ِ دل! که یارانت برفت از یاد، مرا روزی مباد آن دَم که بی یاد ِ تو بنشینم، جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد، که کرد.


آخرین خبر شاعرانه/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

آواز اخلاقی و عرفانی با اشعاری از مولوی و حافظ. به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم. بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو.


آخرین خبر تفال/ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

غزل شمارهٔ ۳۵۴. به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم. جهان پیر است.


حافظ ⚫ حافظ به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم Persian

غزلی با مطلع « به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم »، غزل شمارهٔ ۳۵۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است. مفهوم و درون‌مایه وزن در اجراها


دستبند شعر چرم و استیل به مژگان سیه کردی • گالری بدلیجات ترنج

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم. الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش.


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم Calligraphy, Arabic calligraphy, Art

دیوان حافظ از حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم ← بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم بازگشت به بالای صفحه